نوشته شده توسط : vavmusic

شور و شوق آواز خواندن خوتنندگی در همه ما وجود دارد این را میتوان از آوازهایی که زیر دوش میخوانیم فهمید!!اما رعایت چند نکته برای خوانندگی بهتر ضروری است چه خواننده زیر دوش باشید چه یک خواننده حرفه ای. در این مقاله به ذکر این نکات میپردازیم.

۱:هنگام دم یا نفس کشیدن هوا در دو قسمت شکم وسینه پر میشود پس در وقت خواندن می باید به این موضوع توجه گردد تا متعادلاَ از این دو ناحیه نفس گیری صورت گیرد.

۲:زمان نفس گیری از اهمیت زیادی برخوردار است یعنی خواننده نمی تواند بی قید باشد وهر وقت و هر کجای آهنگ که خواست نفس بگیردزیرا وزن ملودی یا خط آهنگ را دست خوش نابجائی می کند ویا نظم ناشی از شدت وضعف های طبیعی آن را بر هم می زند.بهترین موقع و بهترین جائی که می توان نفس گرفت انتهای جمله ها یا خطها یا حتی موتیف ها و نت های کشیده که معمولاً چندین نت با خط اتصال در گروه های کوچک و بزرگ با هم یکپارچه و وابسته و همبسته می گردند می باشد به گونه ای که روان بودن خط ملودی دچار نقص و سکته ( نا بجایی زمانی ) نشود و جریان طبیعی آهنگ از رعایت به موقع شدت و ضعف های اجرایی حفظ شده و در ضمن خواندن نیز آسان گردد اگر چه این قاعده در نوازندگی هم مورد توجه است .

کلاس آموزش آواز سنتی

۳:در تلفیق شعر و موسیقی برای هر بخش یا سیلاب کلمات یک نت منظور می شود به عبارتی هر بخش یا قسمتی از کلمه منطبق است بر یک نت ( کشش و صدا ) اما برای ایجاد زیبایی در خط ملودی گاهی یک سیلاب ممکن است با چند نت بیان گردد که در این صورت روی آنها خط اتصال قرار می دهند و خواننده چند صدا را با یک سیلاب از کلمات اجرا می کند.

۴:در رابطه با خروج صدا از مبدع حنجره تا گوش شنونده در فواصل مختلف به عنوان تکنیک های آوازی نظریات گوناگونی وجود داردآنچه در این جا قابل یاد آوری است یکی راحت و غیر عصبی خواندن ناشی از راحت فکر کردن و نگرش باز خواننده است و دیگری بیرون دادن صدا به شکل «آ و اُ»(A-O) با نظر به فرستادن آن به دورترین فاصله ی ممکن می باشد.یعنی حالت دهان و گلو بشکلی بسته نباشد که صدا به صورت کسره وفتحه ( اَ و اِ ) به گوش برسد حتی اگر آهنگ طبیعی کلمات ( آ و اُ ) نباشد, چه اینکه حجم و رسائی و برد چندانی نخواهد داشت.

۵:نکته ی دیگر بر واضح و شفاف بیان کردن کلمات است، برخی از خوانندگان بدلیل اینکه خودشان شعر و کلمه رو می دانند،به خصوص در موقع اجرای زنده ی برنامه ها ، چندان توجهی به این مطلب ندارند و بر خلاف تصورشان کلام با مفهوم وضوح لازم بگوش شنونده نمی رسد.

۶:خوانندگی از وجهی همچون تکنوازی سازها به همراهی ارکستر است ، لذا خواننده از آزادی عمل در اجرای موسیقی برخوردار می باشد یعنی وقتی روی صدای سازها می خواند لزومی ندارد که کاملاً دقیق و ریاضی وار وزن نتها را اجرا نماید ،بلکه اندکی پسو پیش خواندن بخاطر بیان بهتر کلمات یا بجا آوردن حق مطلب شعر، در حوضه ی اختیاری او قرار می گیرد.این آزادی عمل نامحدود نیست و حدش به اندازه ای است که در کلیت ضرب آهنگ و میزانهای موسیقی اشتباه یا نابجائی صورت نپذیرد و به دیگر سخن اصل و اساس ساختمان اثر از نظر وزن بهم نخورد و آهنگ از ریتم و حرکت طبیعی نیفتد .

کلاس آموزش آواز پاپ

۷:نظیر مطالب فوق در خصوص فواصل اصوات نیز مصداق دارد یعنی خواننده آزاد است که غیر از نت های اصلی تشکیل دهنده ی خط ملودی ،بنا به ذوق و سلیقه ی حسی خود و به منظور خلاقیت بهتر و آفرینش زیبائی مجاز است حروف زینت ( تحریر) یا صدای فرعی گذرائی را در لابلای صدا های اصلی به اجرا در آورد بگونه ای که از گام خارج نگردد یا حالت خاص آهنگ خدشه دار نشود.۸- نکته ی بسیار مهم این است که تمام موسیتی (۱۰۰%) تجربی است وتمامی مقالات و کتاب های آموزشی فقط جنبه ی زمینه سازی است و در واقع روش تمرین وکسب تجربه را نشان می دهد.



:: بازدید از این مطلب : 193
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 7 مهر 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : vavmusic

اگر میخواهید حنجره تان را از بین ببرید صدای خود را گرم نکنید! این هشدار کاملا جدی است همه خواننده ها باید تمرین خوانندگی خود را با گرم کردن صدا شروع کنند. این کار فقط ۱۰ تا ۲۰ دقیقه از زمان شما را به خود اختصاص میدهد اما بسیار در صدا و نرمی حنجره تان موثر است.نحوه گرم کردن صدا به این شکل است که ابتدا به آرامی شروع به خواندن بخشی از ترانه میکنید که برای شما راحت تر است و بعد آهسته آهسته صدای خود را بالا میبرید.

آموزشگاه موسیقی

برای شما یک تمرین داریم که با آن می توانید صدای خود را گرم کرده و آماده تمرین شوید. این تمرین آموزش سلفژ و خوانندگی در ابتدا با صدای کم شما و سپس با بالا رفتن از گام ها شروع می شود. این تمرین کلمه hum را پیشنهاد کرده است برای اینکه راه خوبی برای گرم کردن صدای شماست. (هر نت را با دهان باز و با لب بسته بخوانید) با این تمرین احساس راحتی کنید و به محدوده صوتی پایین تر یا بالاتر برای گرم کردن تمامی صدای خود بروید.

حتی اگر مهارت نت خوانی را ندارید می توانید از این تمرین به عنوان گرم کردن و آماده سازی صدا استفاده کنید برای اینکه الگو در این شکل صدایی شبیه سه نت اول گروه کر در “دو ر می” آهنگ Oscar Hammerstein II می دهد. از آهنگ به عنوان راهنما استفاده کنید و نت های در الگو را به مانند “دو ر می ر دو” بکار ببرید.



:: بازدید از این مطلب : 156
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 3 مهر 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : vavmusic

تیم طراحی Arnhard & Eck به تازگی اقدام به ساخت یک ویلای چوبی زیبا در باواریا آلمان دارد که هدف آن ساخت مکانی آرامبخش برای گذران تعطیلات و استراحت است به نحوی که فرد با طبیعت زیبا احساس همبستگی کند و به دور از هیاهو و شلوغی شهر با خیال راحت به استراحت بپردازد. در این خانه سعی شده برای هماهنگی بیشتر با طبیعت همه اجزای ویلا از چوب ساخته شود و علاوه بر فضای اصلی منزل یک فضای اختصاصی برای فعالیت های خاص مانند کتاب خواندن و گوش دادن به موسیقی و سرگرمی های دیگر با لذت بردن از منظره ی زیبای کوهستانی در نظر گرفته شده است.

ترمووود

 

تیم طراحی درباره این پروژه می گوید:

” ذهنیت ما از انجام این کار، نشان دادن کیفیت و زیبایی ساختمان با استفاده از قسمت بندی درست اجزا، مواد و عناصر بکار رفته در ساختمان بوده است، طوریکه سایز و اندازه کلی را به حاشیه براند. این خانه چوبی تنها ۴ متر عرض دارد و به همین خاطر محیط های اصلی خانه مانند آشپزخانه، غذاخوری، نشیمن و اتاق های خواب همگی از پلانی باز استفاده می کنند و توسط پله ها به یکدیگر متصل می شوند.”



:: بازدید از این مطلب : 177
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 31 شهريور 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : vavmusic

نوازندگان سازهای مختلف به خاطر حالت های خاصی که باید به بدنشان بدهند یا گاهی به خاطر استفاده نادرست از یک ساز یا شیوه گرفتن و نواختن ناصحیح ممکن است به دردهای خاصی مبتلا شوند. هرچند در همه مردم درد عضلات شایع است اما بعضی از این دردها در نوازندگان بیشتر است مانند بیماری دیستونی فانکشنال که بیماری مخصوص نوازندگان است.

مهمترین علامت این بیماری ها درد است که میتواند در انجام نوازندگی مشکلات زیادی را بوجود آورد. این درد میتواند به علت مشکلات و بیماری های خاص نوازندگان در عضلات، تاندون ها، اعصاب و مفاصل آنها ایجاد گردد.

درد های با منشا عضلات

این دردها بر اثر انجام حرکات مکرر و تکرای ایجاد میشوند که بیش از توانایی فیزیولوژیک بدن است به همین خاطر به آنها Overuse syndrome هم میگویند.

علامت اصلی این بیماری درد است. محل درد برحسب نوع آلت موسیقی متفاوت میباشد ولی بیشتر در سر و گردن، کمر و ناحیه کتف و شانه است. این درد پخش بوده و نقطه ای نیست. در این بیماری ها به علت اینکه نوازنده اندام ها و مفاصل خود را در وضعیت های نادرستی قرار میدهد عضلات تحت نیروهای کششی غیر معمول قرار میگیرند و این موجب بروز درد میشود.

از طرف دیگر خسته شدن عضلات بر اثر نوازندگی طولانی مدت موجب فشار بیشتر به عضلات شده و درد را بیشتر میکند.

بهترین راه پیشگیری از این دردها داشتن یک پوزیشن و وضعیت درست و مناسب در هنگام گرفتن آلت موسیقی و نوازندگی است. تکنیک مناسب نوازندگی و حرکات مناسب انگشتان و دیگر مفاصل دست اهمیت زیادی در پیشگیری از این درد ها دارد.

ضعف عضلات نقش مهمی در ایجاد این دردها دارد پس همه نوازندگان باید نرمش های کششی تمام مفاصل بدن بخصوص مفاصلی که در حین نوازندگی بیشتر بکار میایند را بطور مرتب انجام دهند. همچنین باید نرمش های منظمی در جهت تقویت عضلات اندام فوقانی، شانه، گردن و کمر انجام دهند تا عضلات آنها در هنگام نوازندگی خسته نشوند.

خستگی عضلات ممکن است در ظاهر احساس نشود ولی عامل عمده درد کمر، گردن و شانه در نزد نوازندگان است.

کلاس آموزش آواز سنتی

درد های با منشا تاندون ها

علت این دردها ایجاد تاندینوپاتی و تنوسینوویت است. تاندینوپاتی به معنای خراب شدن تاندون است و این خرابی بیشتر در محل اتصال تاندون ها به استخوان های اطراف مفاصل ایجاد میشود. تنوسینوویت به معنای التهاب غلاف اطراف تاندون ها است و معمولا به علت حرکات مکرر یک اندام ایجاد میشود.

محل تاندینوپاتی و تنوسینوویت بسته به نوع آلت موسیقی متفاوت است. درد این بیمار یها بیشتر در دست، مچ دست و ساعد بوده و در نقاط خاصی از اندام احساس میشود.

مهمترین راه پیشگیری از این دردها داشتن یک پوزیشن و وضعیت درست و مناسب در هنگام گرفتن آلت موسیقی و نوازندگی است. تکنیک مناسب نوازندگی و حرکات مناسب انگشتان و دیگر مفاصل دست اهمیت زیادی در پیشگیری از درد ناشی از مشکلات تاندون ها دارد.

مشکل مفاصل

مهمترین مشکل مفاصل در نوازندگان ناپایداری آنها است مثلا یک مفصل متاکارپوفالانژیال شست ناپایدار در یک گیتاریست میتواند موجب حرکات غیر متعارف در این مفصل شود. این ناپایداری میتواند در دراز مدت موجب بروز آرتریت در مفاصل ناپایدار شود. در موارد خفیف میتوان برای غلبه بر این ناپایداری ها از اسپلینت های انگشتان استفاده کرد و در موارد شدید ناپایداری شست، ممکن است عمل آرترودز شست بتواند به بیمار کمک کند.

کلاس آموزش آواز پاپ

مشکلات عصب

در نوازندگان، بیماری های اعصاب معمولا به علت تحت فشار قرار گرفتن عصب بوجود میاید. بطور مثال سندروم کانال کارپ در نوازندگان پیانو به علت تنوسینوویت تاندون های خم کننده ایکه از مچ عبور میکنند ایجاد میشود.

در نوازندگان فلوت و ویولون به علت انداختن وزن آلت موسیقی بر روی قاعده انگشت سبابه ممکن است عصب انگشت تحت فشار قرار گیرد.

در نوازندگان گیتار به علت خم نگه داشتن مداوم مچ دست ممکن است عصب مدیان در کانال کارپ تحت فشار قرا رگیرد.

در نوازندگان ویولون به علت خم نگه داشتن مداوم مفصل آرنج ممکن است عصب اولنار تحت فشار قرار گرفته و موجب بروز سندورم تونل کوبیتال شود.

مشکل احتمالی دیگر کشیده شدن شبکه بازویی در کسانی است که شانه های شل و ضعیفی دارند. در نوازندگان سازهای زهی ممکن است در اعصاب انگشت نوریت (نوعی تومور خوش خیم عصب) ایجاد شود.



:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 شهريور 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : vavmusic

هر کشور آداب و رسوم مخصوص خود را دارد از قدیم برخی رسوم عروسی در اسکاتلند بوده است که هنوز هم پارجا مانده است. در این مقاله به این رسوم میپردازیم.

پیش گویی نام همسر آینده

اکثر اسکاتلندی ها به طور منطقه ای ازدواج می‌کنند از این رو جوانان از سنین پایین یاد می‌گیرند که چگونه همسر آینده شان را برگزینند و کاملاً می‌دانند که چه توقعاتی از همسرشان می‌توانند داشته باشند و برای اثبات نظر خودشان دست به کارهایی می‌زنند به عنوان مثال، جوانان در شرف ازدواج سیبی را کامل پوست می‌کنند (در حین پوست کندن، نباید پوست آن از وسط جدا شود.) سپس هنگامی‌که ساعت دوازده می‌شود، پوست سیب را دور سرشان می‌چرخانند، بعد آن را از بالای شانه چپ شان به هوا پرتاب می‌کنند.
هنگامی‌که پوست سیب به زمین می‌افتد، به شکل هر حرفی که درآید، همان حرف اول اسم همسر آینده شان را شکل می‌دهد. همچنین رسم است که دو فندق درسته را در آتش بیندازند. اگر فندق ها به آرامی‌ و بدون سر و صدا سوخته شوند، این نشانه خوش شانسی و خوشبختی خواهد بود. اما اگر فندق ها با سر و صدا و به حالت انفجار بسوزند، نشانه آن است که یافتن عشق حقیقی بسیار دشوار خواهد بود.

آداب والنتین روز چهارده فوریه یه تعداد مساوی از اسامی‌ زنانه و مردانه را روی چندین ورق کاغذ می‌نوشتند و آنها را درون چندین کلاه قرار می‌دادند. هر شخصی یک اسم خاص را از درون کلاهی بیرون می‌کشید. در آن صورت آن دو نفر در سال آینده نامزد یکدیگر محسوب می‌شدند. اکنون نیز رسم جدید فرستادن کارت های والنتین در روز چهارده فوریه از همان سنت پیشین نشأت می‌گیرد.
پسرها روی کارت های والنتین می‌نویسند: پستچی، پستچی، معطل نکن، درنگ جایز نیست، فوراً این پاکت را به نزد دختری برسان که قصد ازدواج با او را دارم. سپس پاکت را با کلمه SWALK (به معنای دوستت دارم) و یا با کلمه HOLLAND (به معنای قطعاً عشقمان تا ابد دوام می‌یابد و هرگز نمی‌میرد) مهر و موم می‌کنند و برای دختر مورد علاقه شان می‌فرستند. خود را پوشاندن این سنت در بسیاری از نقاط کشور اسکاتلند رایج بود، به خصوص در شهر ارکنی (شاید به خاطر وجود شب های سرد، تاریک، بلند و طولانی زمستانی آنجا)؛ والدین دختر و پسر از آنها درخواست می‌کردند که به تنهایی به اتاقی بروند و کنار یکدیگر بنشینند.
این عمل در حالی انجام می‌شد که هر دو لباس های بسیار پوشیده به تن داشتند و حتی دختر پاهای خود را با متکا یا ملحفه ای ضخیم خوب می‌پوشاند. به این ترتیب زوج جوان و نامزد می‌توانستند صمیمانه و در خلوت با هم صحبت کنند، نظریاتشان را با هم در میان بگذارند و شناخت بیشتری از یکدیگر پیدا نمایند. البته این رسم همیشه در خانه دختر صورت می‌گرفت. کندن اسم روی درخت یا سنگ حروف اول اسم زوج جوان اغلب روی تنه درختان یا روی سنگ ها و صخره ها کنده می‌شد. امروزه، برخی از این آثار کنده کاری هنوز هم وجود دارد.

منشأ جهیزیه انتظار می‌رفت که عروس مجموعه ای کامل از ملحفه و روبالشی، پتو، سفره، دستمال سفره و تزئینات پارچه ای اتاق (مثل پرده و غیره) را به خانه جدیدش ببرد. همچنین لازم بود که پدر دختر جهیزیه ای کاملی تهیه کند که اغلب شامل یک رأس گاو و یا گوسفند و یا مقدار قابل توجهی پول نقد می‌شد. به این ترتیب اکثر ملاکان (زمین داران) به خاطر تهیه جهیزیه دخترشان زیر بار قرض و بدهی می‌رفتند (به خصوص اگر تهیه آن جهیزیه باعث می‌شد که دختر مرفه تر جلوه کند و خواستگاران بهتری پیدا نماید!)

سال کبیسه

گفته می‌شود که در قرن یازدهم، ملکه مارگارت به دخترها اجازه داد که در صورت تمایلشان از پسر مورد نظرشان، درخواست ازدواج کنند. ملکه مارگارت این اسم را در تاریخ 29 فوریه یک سال کبیسه رواج داد. چندی بعد، رسم شد که اگر آن پسر پیشنهاد دختر را قبول نکند، مجبور می‌شد که در عوض یک دست پیراهن و یک جفت دستکش بچگانه برای دختر بخرد تا کینه را از دل او پاک نماید! پایتخت عروسی تا سال 1929، دخترها می‌توانستند از نظر قانونی بعد از رسیدن به سن دوازده سالگی و پسرها بعد از رسیدن به سن چهارده سالگی ازدواج کنند، گرچه ازدواج در آن سنین بسیار پایین به ندرت صورت می‌گرفت.
ولی بعد از شروع سال 1929،‌ سن قانونی ازدواج به شانزده سالگی صعود کرد. اگر چه در کشور اسکاتلند، رضایت و اجازه والدین به هیچ وجه لازم و ضروری محسوب نمی‌شود. در حالی که در کشور انگلستان تا وقتی که دختر و پسر به سن هیجده سالگی نمی‌رسیدند، اجازه و رضایت والدین اجباری بود. در نتیجه اگر دختر و پسری قبل از رسیدن به سن هیجده سالگی قادر به گرفتن رضایت و اجازه پدر و مادرشان نمی‌شدند، به کشور اسکاتلند می‌رفتند تا در آنجا به عقد یکدیگر درآیند.
از آنجایی که شهر مرزی Gretna Green حد فاصل انگلستان و اسکاتلند واقع شده بود، آنجا تبدیل به مکان دائمی‌ عقد و عروسی گشت. امروزه به طور سالانه بالغ به چهار هزار ازدواج و عقد در شهر Gretna صورت می‌گیرد، که به همین دلیل نام آنجا را پایتخت عروسی گذاشته اند. حالا این شهر مکانی جاذب و مشهور برای جهانگردان محسوب می‌شود، حتی برای افرادی که ازدواج نکرده اند. اعلان ازدواج دختر و پسر جوانی که قصد ازدواج داشتند، به کلیسا می‌رفتند و با صدای بلند اعلام می‌کردند که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند.

اگر چه، حالا در برخی از جوامع رو به رشد، این اعلان ازدواج را در محضرها انجام می‌دهند. دختر و پسر مجبور بودند که دست کم پانزده روز قبل از ازدواجشان آن را اعلام کنند (البته این عمل نبایستی نهایتاً از سه ماه قبل از ازدواج صورت می‌گرفت.)

ارسال هدایا

دوستان و خویشاوندان دختر و پسر از قبل هدایایی تهیه می‌کردند تا به این شکل به آنها کمک کرده باشند تا آنها به راحتی قادر به تزیین منزل جدیدشان بشوند. سپس زوج جوان همه را دعوت می‌کردند تا هدایای دریافتی شان را ببینند، این رسم مختص غرب اسکاتلند یا گلاسو بود.
اگر چه در شهرهای دیگر شبیه این رسم مشاهده می‌شد. مهمانی زنانه و مردانه دخترها و پسرهایی که قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند، بعد از خارج شدن از محل کارشان، چندین بادکنک، چندین پلاک L شکل و یک لگن را با خود حمل می‌کردند. (درون لگن را اغلب از نمک پر می‌کردند.) مقداری گل کاغذی نیز در دست می‌گرفتند و گاهی از یک چرخ دستی بهره می‌گرفتند تا بتوانند به راحتی در خیابان ها رژه بروند. به این ترتیب مردان رهگذر تشویق می‌شدند که پولی را در لگن بیندازند و به عروس آینده تبریک بگویند.
اگر چه هنوز هم این رسم در گوشه و کنار کشور اسکاتلند به چشم می‌خورد، ولی در حال از بین رفتن است.

زندگی مشترک (بدون ازدواج)

تا همین اواخر رسم بود که دختر و پسر به واسطه «سکونت و زندگی در کنار یکدیگر» خود را زن و شوهر اعلام کنند. البته امروزه، سنتی موسوم به زندگی مشترک بدون ازدواج وجود ندارد، ولی اندکی از زوج های جوان به اتفاق خانه ای می‌گیرند، آن را تزئین می‌کنند و بدون انجام دادن رسوم معمول ازدواج تشکیل خانواده می‌دهند. اکنون آمار ازدواج ها در اسکاتلند بیست و پنج درصد کمتر از مقداری است که بیست و پنج سال قبل صورت می‌گرفت.
همچنین درصد بچه هایی که به این ترتیب به دنیا می‌آیند، از بالاترین رقم در سر تا سر اروپا برخوردارند.

خدمات مجالس در تهران

ازدواج مجانی

اینگونه ازدواج ها بدین ترتیب صورت می‌گرفت که پدر عروس کل هزینه غذا و نوشیدنی را پرداخت می‌کند. مراسم عروسی در اسکاتلند معمولاً تا غروب آفتاب توأم با رقص و پایکوبی ادامه پیدا می‌کند. همچنین «عروسی یک پنی» نیز در آنجا رایج بود. به این شکل که هر مهمانی برای خودش غذا و نوشیدنی می‌آورد و اینگونه مراسم اغلب بیش از یک روز به طول می‌انجامیدند.

لباس عروسی

ملکه ویکتوریا رنگ سفید را برا پیراهن عروسی برگزید. تا قبل از آن عروس می‌توانست از هر رنگی برای لباسش بهره گیرد، به جز رنگ سبز (چرا که این رنگ مربوط به پریان بود) و رنگ سیاه (چرا که این رنگ مختص مرام سوگواری و عزاداری بود). به لحاظ سنتی هرگز نباید گره ای در روبان ها یا لباس عروس وجود داشته باشد، چرا که خوش یمن نیست.
ولی عروس می‌تواند بعد از اتمام مراسم عمل گره زدن را انجام دهد.

محل برگزاری مراسم عروسی

مراسم عروسی را می‌توانند در هر کجای کشور برگزار نمایند، به شرط آنکه وزیری تام الاختیار در آن منطقه در حال انجام وظیفه باشد. در نتیجه، برگزاری مراسم عروسی در اسکاتلند حتی روز قله های کوه و یا روی کشتی ها نیز امکان پذیر است. ولی اخیراً عقد و عروسی های شهری در محضرها صورت می‌گیرد. اگر چه اقداماتی در کانال های اطلاعاتی برای تغییر این رسم در دست است.

تنه زدن به یکدیگر

سابقاً رسم بود که عروس در هنگام خروج از کلیسا توپی تزئین شده را به پشت سرش پرتاب نماید. همچنین داماد هم وقتی از خانه خارج می‌شد و قصد داشت کلیسا را ترک کند، مقداری سکه به پشت سرش پرتاب می‌کرد.
در این هنگام بود که پسرهای جوان به سر و کله هم می‌زدند تا سکه ها را از آن خود نمایند. امروزه این رسم خیلی متداول نیست؛ چرا که پسر بچه ها برای برداشتن سکه به یکدیگر تنه می‌زدند و همدیگر را هل می‌دادند و در نتیجه خطر بروز اتفاقات تصادفی و شکستن سر و دست زیاد بود.

تشریفات مجالس در تهران

حلقه عروسی

سنت در دست گرفتن حلقه در انگشت سوم دست چپ به دوران رومن ها بر می‌گردد، ولی بعد از جنبش دین پیرایی در اسکاتلند در قرن شانزدهم، به عنوان یادگار و اثری پاپ وار (به سبک پاپ) در آنجا ممنوع اعلام می‌گشت.
در حالی که این رسم بار دیگر در قرن هفدهم متداول و رایج شد. در دست گرفتن حلقه توسط مردان یک سنت بسیار جدید به شمار می‌آید.

کیک همراه با زیورآلات

سابقاً کیک عروسی (گونه ای نان کوچک) را مادر عروس می‌پخت. سپس یک تکه از آن را بالای سر عروس می‌بریدند و اگر آن به تکه های کوچکتر تقسیم می‌شد، آن را ازدواجی موفقیت آمیز و پر ثمر تلقی می‌کردند. امروزه باب شده که عروس و داماد با یکدیگر کیک را ببرند. چرا که قبلاً عروس به تنهایی آن را قاچ می‌کرد. همه مدعوین یک تکه کیک می‌خوردند و مقداری از آن را هم برای افرادی می‌فرستادند که برای عروس و داماد هدیه خریده بودند.
چندی بعد، رسم شد که رویه کیک را با میوه تزئین کنند و زیورآلات ارزان قیمت کوچکی هم درون آن جای دهند تا به این ترتیب مهمانان مجبور شوند که با احتیاط آن را بخورند و در حین خوردن به آن چشم بدوزند!

تشریفات عروسی در تهران

خانه جدید

در قدیم، پول نقد در دست مردم کمتر بود و در نتیجه عروس و داماد قادر نبودند بعد از اتمام مراسم ازدواج به ماه عسل بروند. از این رو، آنها بعد از اتمام مراسم عروسی و پذیرایی به اتقاق به خانه جدیدشان می‌رفتند. داماد از آستانه در دست عروس را می‌گرفت تا در طول راه عروس سکندری نخورد و به زمین نیفتد، چرا که در غیر اینصورت آن را به نشانه بدشانسی تلقی می‌کردند



:: بازدید از این مطلب : 186
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 شهريور 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : vavmusic

مینا آتشی: بر خلاف تصور عموم جامعه که گمان می‌کنند، موزیسین‌های کشور در رفاه مالی قرار دارند اما در حقیقت بسیاری از آن‌ها برای اجرایی کردن ایده‌های موسیقایی خود با محدودیت‌های مالی مواجه هستند.

 

به گزارش صفحه اخبار موسیقی واوموزیک یکی از بحث‌های مهم و دامنه‌دار در عرصه موسیقی راجع به اقتصاد این هنر است که تأثیر بسیاری می‌تواند روی سطح کیفی موسیقی نیز بگذارد. این‌که هنر شغل است یا نه، سال‌هاست محل بحث است و بسیاری از هنرمندان آراء متفاوت خود را در این زمینه ارائه کرده‌اند اما یقیناً همه هنرمندان متفق‌القول هستند که هیچ هنری بدون چرخه اقتصاد پایدار نمی‌ماند.

"موسیقی شغل نیست، عشق است". حتماً این جمله را از زبان بسیاری از موزیسین‌های کشور شنیده‌اید. هر کسی هم که این جمله را ‌می‌گوید، اطمینان کنید که به آن باور دارد چون آدم‌هایی برای کسب درآمد می‌توانند راه‌های سریع‌تر و بهتری را به جای فعالیت در عرصه موسیقی انتخاب کنند. هر موزیسینی که وارد این حرفه می‌شود، از آینده مسیر خود مطمئن نیست و اصلاً نمی‌داند که می‌تواند در این حرفه موفق شود و کسب درآمد کند یا نه. بنابراین در وهله اول این عشق است که موزیسین را به سمت دنیای پر رمز و راز موسیقی می‌کشاند و انگیزه اقتصادی، آخرین اولویت موزیسین‌های عاشق است؛ ولیکن این هنر برای بقای خود به اقتصاد نیاز دارد و اقتصاد را نمی‌شود از موسیقی جدا دانست.

تصور عموم مردم نسبت به هنرمندان و به خصوص فعالان حوزه موسیقی این است که همه آن‌ها از درآمد و امکانات بسیار بالایی برخوردارند و هیچ‌وقت در مضیقه اقتصادی قرار نمی‌گیرند اما شاید واقعیت اتفاق بسیار متفاوت از تصور جامعه است. این تصور ممکن است در خصوص تعدادی از آن‌ها درست باشد ولی وقتی پای سخنان اکثریت موزیسین‌های ایرانی بنشینید، متوجه می‌شوید که وضعیت اقتصاد موسیقی چندان مناسب نیست و اکثریت موزیسین‌ها به سختی از این هنر ارتزاق می‌کنند.

شاید نگاه عموم جامعه بیشتر به خوانندگان و گروه‌هایی است که در سالن میلاد، برج میلاد و تالار وحدت کنسرت می‌گذارند اما واقعیت این است که همه موسیقی ایران به این خوانندگان و گروه‌ها خلاصه نمی‌شود. تعداد گروه‌ها و خوانندگانی که توانایی پر کردن سالن‌های بزرگ شهر تهران را دارند، در مقابل تعداد کل فعالان حوزه موسیقی ناچیز است و همه این‌ها را نباید به یک چشم دید. باید این‌طور فکر کرد که اگر بعضی از خوانندگان در طول یک ماه چند سانس اجرا را در سالن میلاد روی صحنه می‌برند، خوانندگان، گروه‌ها و ارکسترهایی هم وجود دارند که در طول سال فقط دو-سه مرتبه فرصت اجرا پیدا می‌کنند و بعضی از آن‌ها نه تنها از اجرای‌شان به درآمد آنچنانی نمی‌رسند، بلکه از جیب خودشان هزینه می‌کنند تا بتوانند روی صحنه بروند و موسیقی بنوازند.

این روزها ضبط یک قطعه ساده موسیقی در استودیوها نیازمند هزینه میلیونی است و اگر موزیسین‌های دغدغه‌مند بخواهند یک اثر موسیقایی ارکسترال ضبط کنند، این هزینه حتی تا چند میلیون نیز افزایش پیدا می‌کند. ضبط یک آلبوم هم از 5 تا 100 میلیون تومان می‌تواند هزینه بردارد و به این‌ها باید هزینه‌های جانبی را نیز اضافه کرد. در بازار فعلی موسیقی ایران فقط چند خواننده و گروه مشخص هستند که می‌توانند پیش از تولید آلبوم با تهیه‌کنندگان و اسپانسرها قرارداد ببندند و هزینه تهیه آلبوم را از تهیه‌کننده و اسپانسر بگیرند. فروش آلبوم این موزیسین‌ها تضمین شده است و به همین خاطر آن‌ها دغدغه مالی برای انتشار آلبوم‌شان ندارد. اما مگر تعداد چنین موزیسین‌هایی چند نفر است و چند درصد از سهم بازار موسیقی را به خود اختصاص می‌دهند؟ بقیه موزیسین‌های کشور به سختی تهیه‌کننده پیدا می‌کنند و درآمد ناشی از انتشار آلبوم‌شان هم نمی‌تواند هزینه تولید آلبوم را پوشش بدهد. در مورد کنسرت هم همین اتفاق می‌افتد و بسیاری از موزیسین‌هایی که موسیقی خاص تولید و اجرا می‌کنند، کمترین سودی از برگزاری یک کنسرت به دست نمی‌آورند و همه درآمد آن‌ها هزینه اجاره سالن و تبلیغات می‌شود.

در میان فعالان حوزه موسیقی، وضعیت اقتصاد و درآمد ترانه‌سرایان و نوازندگان به مراتب از وضعیت خوانندگان، آهنگسازها و تنظیم‌کننده‌ها نامناسب‌تر است. قیمت ترانه‌ها مابین 200 هزار تومان تا 5-6 میلیون تومان است اما فقط برخی از ترانه‌سرایان و ترانه‌های مطرح آن‌ها به قیمت‌های بالا فروش می‌رود و قیمت بقیه ترانه‌ها به مراتب‌ پایین‌تر است. یک ترانه‌سرا حتی اگر در طول سال 10-15 ترانه خود را هم به آهنگسازها و خوانندگان بسپارد، باز هم در طول یک سال درآمد قابل توجهی به دست نمی‌آورد و روی این کار به عنوان منبع ارتزاق نمی‌تواند حساب کند.

وضعیت نوازندگان کشور هم به همین شکل است. نوازندگانی که در ارکسترهای سمفونیک و فیلارمونیک نوازندگی می‌کنند، ماهانه یک حقوق ثابت می‌گیرند که این حقوق کفاف بسیاری از مخارج آن‌ها را نمی‌دهد و حتی نمی‌تواند هزینه ابتیاع یک ساز با کیفیت را هم پوشش بدهد. مشکل دیگری که بسیاری از نوازندگان مطرح ارکسترهای کشور دارند این است که آن‌ها به محض این‌که در یک اثر استودیویی پاپ نوازندگی می‌کنند، مورد هجمه فعالان حوزه موسیقی کلاسیک قرار می‌گیرند و از طرفی، نوازندگان برخی از گروه‌ها اجازه نوازندگی در گروه‌های دیگر هم ندارند. این محدودیت‌ها باعث می‌شود نوازندگان ایرانی نتوانند به خوبی از موسیقی ارتزاق کنند.

موسیقی از معدود هنرهایی است که روی پای خودش ایستاده و بدون کمک دولت به کار خودش ادامه می‌دهد. در تولید یک آلبوم موسیقی یا برگزاری یک کنسرت، نه تنها هیچ سوبسیدی از سوی دولت‌ به گروه‌های اجراکننده داده نمی‌شود، بلکه این گروه‌ها لزوماً باید هزینه هنگفتی را برای مالیات و اجاره سالن‌های دولتی بپردازند. این وضعیت شاید برای برخی از موزیسین‌ها چیزی را تغییر ندهد اما قطعاً گروه‌هایی که موسیقی خاص تولید می‌کنند را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.

بسیاری از موسیقی‌ها از جمله موسیقی‌های کلاسیک و سمفونیک و یا موسیقی‌های بومی نیازمند حمایت‌های دولتی هستند چون این موسیقی‌ها به خودی خود نمی‌تواند از پس مخارج‌شان بر بیایند اما در ایران شرایط برای همه یکسان است و به همان اندازه از یک گروه موسیقی نواحی و کلاسیک هزینه اجازه سالن گرفته می‌شود که از خوانندگان پر فروش پاپ نیز گرفته می‌شود، در حالی‌که وضعیت درآمدزایی این دو با یکدیگر قابل قیاس نیست. تفاوت درآمدزایی گروه‌های موسیقی پاپ با گروه‌های موسیقی کلاسیک و بومی و یا گروه‌هایی که موسیقی خاص تولید می‌کنند نشان می‌دهد که لازم است دولت به برخی از این گروه‌ها کمک‌های بیشتری کند. بهترین کمکی که دولت می‌تواند به این گروه‌ها انجام بدهد هم این است که مالیات و هزینه کمتری از آن‌ها برای اجاره سالن‌های دولتی بگیرد تا این‌ گروه‌ها بتوانند راحت‌تر به روی صحنه بروند.

مشکلی که در حوزه موسیقی وجود دارد و باعث می‌شود به جز عده‌ای اقلیت پرفروش، سایر فعالان این حوزه دچار مشکلات مالی شوند این است که هنر موسیقی به عنوان یک شغل به حساب نمی‌آید. در شرایط فعلی که به خاطر پیشرفت تکنولوژی و فراگیر شدن دنیای اینترنت، در بازار موسیقی ایران نقض کپی رایت صورت می‌گیرد، لازم است هنر موسیقی و بسیاری دیگر از مشاغل هنری به عنوان شغل هنری معرفی شوند و تعریف مشخصی در قانون درباره این حیطه‌های هنری ایجاد شود. تا زمانی که وزارت کار و امور اجتماعی یک موزیسین را به عنوان یک آدم شاغل در نظر نگیرند، طبیعی است که هنرمندان فعال در حوزه موسیقی نتوانند از این حرفه ارتزاق کنند و به سراغ مشاغل دوم بروند.

در سال‌های اخیر بسیاری از موزیسین‌های کشور از این مسأله که درگیر شغل دوم شده‌اند، گلایه می‌کنند و خیلی‌ها هم دچار این وضعیت هستند اما دوست ندارند آن را بیان کنند. طبیعتاً هیچکس دوست ندارد یک هنرمند را مشغول انجام حرفه‌های دیگر ببیند و همه می‌خواهند هنرمندان در وجهه هنری خودشان باقی بمانند. شاید اگر در وزارت کار و امور اجتماعی، خوانندگی، آهنگسازی، ترانه‌سرایی و تنظیم موسیقی به عنوان مشاغل هنری تعریف شوند و وضعیت ارتزاق هنرمندان حوزه موسیقی مشخص شود، این افراد با فراغ بال بیشتری دست به خلق هنری بزنند و موسیقی کشور با پیشرفت بیشتری مواجه شود اما صد حیف که فعلاً به جز برخی از موزیسین‌ها که در اقلیت هستند، مابقی این هنرمندان برای آن‌که تفکرات و ایده‌های موسیقایی خود را به منصه ظهور و بروز برسانند، با محدودیت‌های مالی مواجهند و بسیاری از آن‌ها از این اتفاق دچار سرخوردگی شده و موسیقی را کنار گذاشته‌اند.



:: بازدید از این مطلب : 297
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 25 شهريور 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : vavmusic

سفارت جمهوری کره در ایران با همکاری مرکز همایش های برج میلاد تهران به مناسبت پنجاه و پنجمین سالگرد ایجاد روابط دیپلماتیک ایران و کره جنوبی کنسرت موسیقی سنتی برگزار می کند.

به گزارش صفحه اخبار موسیقی واوموزیک به نقل از مهر، به مناسبت پنجاه و پنجمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و کره جنوبی، کنسرت موسیقی سنتی به همت سفارت جمهوری کره در ایران و همکاری مرکز همایش های برج میلاد تهران ساعت ۱۸ روز شنبه ۲۵ شهریور در فضای باز این مجموعه برگزار می شود.

اجرای موسیقی کوبشی و حرکات آکروباتیک از آیین های نمایشی جشن برداشت محصولات کشور کره جنوبی، اجرای موسیقی آذربایجانی با همکاری نوازندگان کره ای، موسیقی طبل سنتی «پونگ – مول نری»، حرکت نمایش سنتی بشقاب بازی «بانانوری»، هنر نمایشی «سنگ – مو نوری» و بند بازی از جمله برنامه هایی است که برای این اجرای موسیقایی - نمایشی تدارک دیده شده است.

ویژه برنامه «شب کره ای» ساعت ۱۸ روز شنبه ۲۵ شهریور ماه در فضای باز برج میلاد برگزار می شود، این در حالی است که ورود برای شهروندان تهرانی برای تماشای کنسرت آزاد اعلام شده است.



:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 24 شهريور 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : vavmusic

موسیقی کلاسیک، پایه ای برای هر نوع موسیقی است. موسیقی کلاسیک ایرانی هم پایه و اساس هر نوع موسیقی مرتبط است. اینجا بحث موسیقی کلاسیک غیرایرانی است.

به نظرم نمی توان با قاطعیت گفت موسیقی کلاسیک «غربی»، چون جریان کلاسیک از غرب خیلی دور تا روسیه در شرق پیش می آید. امروز اتفاقات مهمی در آمریکای شمالی حتی آمریکای جنوبی و آسیای شرقی در این جریان رخ می دهد هرچند آغاز و سرچشمه آن در اروپاست. در حال حاضر در همه دنیا این موسیقی اصطلاحا کلاسیکال جریان دارد. مساله مهم این است که موسیقی دوره های مختلف کلاسیک بستر خوبی برای آموزش است ولی متاسفانه به درستی در ایران به آن پرداخته نمی شود.این عدم توجه دلایل مختلفی دارد. یک دلیل این است که به کارهای پایه کمتر توجه می شود و دوم این که ظاهرا دوستان متولی فرهنگ به اولین چیزی که توجه دارند، پرمخاطب بودنِ یک اثر هنری یا یک جشنواره است و کمتر به اصالت آن می پردازند.

آموزشگاه موسیقی

در حال حاضر تنها کسانی که دغدغه این موسیقی را دارند هنرجویانی هستند که در این زمینه تحصیل کرده و با عشق و بدون توجه به سرنوشت مالی این جریان و بدون توجه به این که کار از نظر مخاطب چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد، کار می کنند و به هر ترتیبی همراه با کسانی که دوستدار این نوع موسیقی هستند، این مسیر را ادامه می دهند. بدترین اتفاقی که می تواند برای تحلیل یک موضوع بیفتد این است که ما دست به مقایسه بزنیم. یعنی مثلا موسیقی کلاسیک غربی را با موسیقی سنتی ایرانی یا هر دو این ها را با موسیقی پاپ مقایسه کنیم. این مقایسه به هر ترتیب و از هر جهتی که صورت بگیرد، می تواند گمراه کننده باشد. زمانی ممکن است یکسری جامعه شناس بخواهند اثر اجتماعی یک پدیده به لحاظ تاثیر گذاری روی جامعه را بررسی کنند. چنین بررسی و تحلیلی شاید از دید جامعه شناسی مفید یا لازم باشد اما در این حوزه که ما داریم بحث می کنیم چنین بررسی و مقایسه ای محلی از اعراب ندارد. موسیقی کلاسیک یک پدیده است و ما باید آن را در جای خودش مورد بررسی قرار دهیم. نکته مهم این که این موسیقی اگر مورد مقایسه با موسیقی پاپ قرار نگیرد کم مخاطب نیست بلکه نسبت به موسیقی پاپ مخاطبش کمتر است.ویژگی این موسیقی این است که هر چقدر مخاطب ظرایف فنی و ساختاری موسیقی را بیشتر بداند بیشتر از آن لذت می برد و هر چقدر بیشتر آن را گوش کند مشتاق تر می شود.

کلاس آموزش آواز سنتی

این مساله خیلی مهم است و برنامه هایی مثل «هفته موسیقی کلاسیک تهران» می تواند از این جهت هم مفید باشد که عده بیشتری جذب این نوع موسیقی شوند و به مخاطبان این موسیقی بپیوندند. متاسفانه در کشور ما اجرای خوب این آثار تعدادشان کم است و این مساله باعث می شود چنین جریان هایی بیشتر به سمت جریان های آماتوری موسیقی کلاسیک میل کند. درحالی که ما باید یک جریان حرفه ای موسیقی کلاسیک هم داشته باشیم. ممکن است حرفه خیلی پردرآمدی نباشد اما باید وجود داشته باشد. مثلا آموزش موسیقی کلاسیک به صورت حرفه ای وجود دارد. آموزشگاه هایی هستند که در آنها یکسری افراد از طریق تدریس موسیقی کلاسیک ارتزاق می کنند. جریان اجرای موسیقی کلاسیک هم باید به چنین جایگاهی برسد. ما می توانیم سالن هایی داشته باشیم که این ها به صورت هفتگی و دائم اجرای موسیقی کلاسیک داشته باشند. به این شکل مخاطب خاص این موسیقی می تواند مطمئن باشد که مثلا یک عصر پنجشنبه خود را می تواند با یک اجرای خوب کلاسیک سر کند.

کلاس آموزش آواز پاپ

فردین خلعتبری



:: بازدید از این مطلب : 187
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 23 شهريور 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : vavmusic

آنقدر لذتبخش است که حتی غیرحرفه ای ترین آدم ها هم گاهگداری در خلوت تجربه اش می کنند و در واقع اکثر انسان ها حداقل برای لحظاتی زیر آواز زده اند و خوانده اند.

بحث ما درباره مردم عادی نبود اما از آنجا که این روزها غیرحرفه ای ها به شکل پر و پیمان در بازار حرفه ای ها حضور دارند و کم کم دارند صاحبخانه هم می شوند، خود به خود ماجرای غیرحرفه ای ها و حرفه ای ها با هم گره خورده است.

بازار شلوغ یا بازار خلوت؟!

این روزها موسیقی پاپ ما به شکل وحشتناکی شلوغ شده است. تعداد خواننده ها دارد به شکل تصاعدی بالا می رود و کمتر کسی هست که در میان اطرافیان و دوستان و آشنایانش یک خواننده یا شبه خواننه را نشناسند.

البته بعضی ها می گویند این تعداد خواننده برای یک جمعیت ۸۰ میلیونی چیزی نیست. بله درست اما وقتی همچنان موسیقی پاپ ما ۷، ۸، ۱۰ نفر خواننده «پولساز» و «کنسرتی» دارد، نتیجه می گیریم که مملکت ۸۰ میلیونی ما بازار موسیقی پاپ نیست و جمع مخاطبان موسیقی ما بسیار بسیار کمتر از تعداد افراد کشورمان است.

بنابراین رشد قارچ گونه تعداد خواننده های پاپ ایران جز اینکه بازار را شلوغ کند و همان خوب ها هم در لابلای شلوغی ها گم شوند و کارشان به چشم نیاید، حسن دیگری ندارد.

وقتی از مادرت قهر می کنی؟!

البته طبیعی است که هر انسانی این حق را دارد تا شانس خود را در هنر مورد علاقه اش امتحان کند اما هر هنری از جمله موسیقی یک سری شالوده ها و اقتضائات دارد که اگر پایه ای ترین و ساده ترین آن فاکتورها را نداشته باشی نباید وارد آن شوی. اما متاسفانه در کشور ما بعضی هایی اقدام به تولید تک آهنگ یا حتی آلبوم می کنند که شاید صدایشان حتی مورد پسند و علاقه مادر و پدرشان هم نباشد و در واقع کوچکترین استعدادی در زمینه خواندن ندارند اما چون به دنبال «جلب توجه» و «دیده شدن» هستند، پی کار را می گیرند و از آنجا که موسیقی در کشور ما هنر ارزانی است و بازار اینترنتی هم نظارت و ممیزی ندارد، به ضرب و زور یک قطعه تولید می کنند و عجبا که گاهی به موفقیت هم می رسند!!! خلاصه حکایت همان از مادر قهر کردن است و خواننده شدن.

کلاس آموزش آواز سنتی

صدای خوش

سابق بر این «صدای خوش» فاکتور بسیار مهمی برای خواننده شدن بود. اگر کسی صدای خوبی داشت و خواندن بلد نبود، تعلیمش می دادند و سعی می کردند الماس حنجره اش را صیقل دهند تا این «صوت زیبا» با بهترین حالت به گوش شنونده برسد و شنوندگان آن صدا از شنیدنش لذت ببرند.

اما این روزها ظاهرا این فاکتور کاملا فراموش شده و تفاوت چندانی میان یک حنجره طلایی با یک صدای ناموزون نیست و هر کسی با هر جنس صدایی که دارد وارد کارزار می شود و می خواند. در واقع فاکتور «صدای خوب داشتن» تقریبا از جمع فاکتورهای اصلی خوانندگی خط خورده است!

جالب تر اینکه تازگی ها کسانی که «صدای ناخوش» و «ناکوک» دارند و گوش آزار هستند، بیشتر مورد توجه قرار می گیرند و توجیهش نیز این جمله است: صدایش «خاص» است!

خوب خواندن

خیلی ها این دو را با هم یکی می دانند اما حقیقت این است که «خوب خواندن» با «صدای خوش» داشتن کاملا متفاوت است.

«خوب خواندن» اسمش روی خودش است و در واقع مهمترین اصل برای خواننده شدن است. کسی که می خواهد خواننده شود باید بلد باشد بخواند و در واقع نحوه استفاده از تارهای صوتی اش را بداند.

این «خوب خواندن» هم ذاتی است و هم اکتسابی و البته بخش اکتسابی و در واقع آموزشی آن اکیداً لازم است. یک خواننده دست کم باید تئوری و سلفژ را بلد باشد و اگر مراحل یادگیری بیشتری را طی کند که بسیار عالی است. دقیقا همین «خوب خواندن» است که باعث می شود کسی که رنگ صدای ویژه ای هم ندارد، فرصت حضور در دنیای خوانندگی را پیدا کند و گاهی نیز موفق شود.

کلاس آموزش آواز پاپ

نت خواندن

اینکه خواننده پاپ باید نت خواندن را بلد باشد، الزامی نیست اما طبیعی است خواننده ای که این توانایی را دارد، چندین و چند پله از دیگران جلوتر است و روی کارش تسلط بیشتری دارد. در موسیقی پاپ ما تعداد خواننده هایی که بلدند نت بخوانند به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد. باور کنید بهترین خواننده های ما هم از این هنر بی بهره اند و از آن ناراحت کننده تر این است که شوقی هم برای یادگیری اش ندارند و آنقدر درگیر فلان کنسرت و بهمان اجرای ارگانی هستند که وقت نمی کنند صفحه اینستاگرام شان را آپ دیت کنند. چه رسد به یادگیری «کنتر پوان» و اینجور مسخره بازی ها!!!

در هر صورت «نت خوانی» توقع بسیار زیادی از خواننده های موسیقی پاپ ماست. در واقع آنقدر کمبود و عدم توازن در داشته های خواننده های ما وجود دارد که هیچ کس سراغ این یکی نمی رود. فعلا اولویت ها تغییر کرده است!

ترانه

فرض کنیم یک نفر که صدای خوش دارد یا ندارد و خوب می خواند یا خوب نمی خواند، می خواهد وارد دنیای خوانندنگی پاپ شود. این دوستمان اصلا کار سختی در پیش ندارد و به آسانی می تواند یک آلبوم یا یک تک آهنگ تولید کند. از آنجا که در بازار غیرحرفیه ای ما تهیه کننده ها برای حرفه ای ها هم پول خرج نمی کنند، طبیعتا این دوست تازه کار و تازه وارد باید خودش دست به جیب شود.

قدم اول انتخاب ترانه است. این دوست خواننده اگر اوضاع مالی اش متوسط رو به بالا باشد می رود سراغ ترانه سراهای معروف یا نسبتا معروف. اسامی شان را هم که خودتان می دانید. بسیار ساده شماره تماس این رفقا را پیدا می کند. قرار می گذارد و از هر کدام چند ترانه ای می خواند و در نهایت انتخاب می کند.

اگر هم وضع مالی اش مساعد نباشد، در همین فیس بوک کلی ترانه سرای خوب یا حتی بد داریم که حاضرند ترانه هایشان را مفت و مجانی در اختیار هر خواننده ای قرار دهند تا به نحوی در بازار حضور داشته باشند.

بنابراین ترانه گرفتن، مرحله آسانی از کار است. البته گاهی هم «شعر و ملودی» آماده را برای خواننده تازه وارد می گذارند تا بشنود که آن هم ماجرای خاص خودش را دارد.

ملودی

مرحله دوم ملودی کار یا آهنگی است که روی ترانه سوار می شود. بیشتر اوقات همانه ترانه سرایی که کارش توسط خواننده تازه وارد انتخاب شده، تیمی دارد که با او همکاری می کند. بنابراین همه سعی اش را می کند تا خواننده را مجاب کند که ساخت ملودی و حتی تنظیم را به رفقای خودش بسپارد. اگر موفق شد که فبها اگر هم نه این خواننده است که دنبال ملودی ساز می گردد و دست آخر یکی را برمی گزیند.

البته داریم خواننده های تازه واردی که در همان بدو امر، ملودی کارها را خودشان می سازند و نیازی به ملودی ساز ندارند. از آنجا که اصولا موسیقی پاپ ما دچار «فقر ملودی ساز» است خیلی هم توفیری نمی کند. تازه می شود یک ملودی خوب خارجی هم انتخاب کرد و از یک ترانه سرا خواست که رویش شعر بنویسد.

منظور اینکه در بازار بلبشوی پاپ ما همه چیز می تواند دقیقا به همین آسانی پیش رود.

تنظیم

حالا نوبت تنظیم است. اگر ترانهس را موفق شده باشد مخ خواننده را بزند و کل کار را با هم تیمی هایش انجام دهد که تکلیف روشن است... اگر هم نه احتمالا خود ملودی ساز توانایی تنظیم ملودی اش را دارد و این کار را انجام خواهد داد. در غیر اینصورت از آنجا که خود خواننده تازه وارد هرگز نمی تواند بخش فنی و دشوار تولید یعنی تنظیم را انجام دهد، باید یک تنظیم کننده را انتخاب کند و شعر و ملودی را به او بسپارد.

موسیقی پاپ ما فراوانی «تنظیم کننده» دارد و خواننده می تواند با هر بودجه ای که دارد در این بازار، فرد مورد نظرش را برگزیند. گاهی هم اصلا «مورد نظر بودن» و «برگزیدنی» در کار نیست و همین که یک نفر ادعا کند که تنظیم کننده است، کافی است تا خواننده تازه وارد احساس کند به هدف زده و سریعا کارش را به او بسپارد. صرفنظر از اینکه این دوست مدعی، چه کارنامه ای دارد و در چه ژانر و سبکی بهتر تنظیم می کند! در نهایت چون هزینه ساز و نوازنده زیاد است، کار الکترونیک تنظیم و آماده اجرا می شود.

و حالا آماده انتشار است

بعد از اینکه کار تنظیم شد، خواننده تازه وارد از یک استودیو وقت می گیرد و چند ساعته کارش را می خواند و البته اصلا جای نگرانی وجود ندارد. «اتو تیون» و «ملوداین» هستند و هر نوع صدا و هر سبک خواندن را «آبرومند» و «قابل شنیدن» می کنند. این دو نرم افزار البته برای هر خواننده ای حتی بهترین ها و خوش صداترین ها نیز کاربرد دارند اما شدت و ضعفش متفاوت است.

خواننده خوش صدا و کاربلد از آنها برای «کوک تر» شدن صدایش بهره می گیرد و خواننده نابلد برای «خواننده نشان داده شدن».

این در واقع تفاوت ماجراست. در نهایت یا خود تنظیم کننده یا صدابردار همان استودیو یکی دو ساعتی وقت می گذارد و کار را میکس و مستر می کند و اولین قطعه آقای خواننده تازه وارد آماده انتشار است.

... و پخش می شود

در نهایت خواننده کارش را به دست واسطه های اینترنتی می سپارد و خوب یا بد، قوی یا ضعیف کارش پخش می شود. شاید تعداد دانلودها و پلی های کارش حتی به عدد ۱۰۰۰ هم نرسد ولی همین که خوانده و منتشر شده برایش بس است و از نظر روحی ارضا شده است.

حالا در فیس بوک و اینستاگرامش که کلا ۴۰۰ یا ۵۰۰ دوست و فالور دارد شروع می کند به نوشتن و با ابراز تشکر از کسانی که ظاهرا حمایتش کرده اند، از کار آینده اش می گوید و دست آخر می نویسد دوستتون دارم چیزی شبیه به همان «من متعلق به همه شما هستم!!»

هنرِ ارزان!

کل هزینه های این خواننده در کمترین حالت ۵۰۰-۴۰۰ هزار تومان!! و در بهترین حالت حدود ۱۰ میلیون تومان است. دقیقا به همین دلیل است که می گوییم متاسفانه موسیقی و خاصه موسیقی پاپ در کشور ما هنر ارزانی است و هر کس می تواند وارد این کارزار شود و حتی با هزینه کردن در اینترنت حسابی هم دیده شود و به چشم آید.

هوش

از بحث تولید که بگذریم باید به فاکتورهای جدی تر و مهمتری اشاره کنیم. شاید یکی از مهمترین این فاکتورها «هوش» و «سلیقه» باشد. فاکتوری که این روزها قطعا از داشتن صدای خوب هم مهم تر است و نقشی کلیدی در موفقیت یک خواننده دارد. خواننده باهوش، سلیقه مخاطب و توانایی خودش را می شناسد و برحسب آن قطعاتش را برمی گزیند و اصولا به موفقیت می رسد.

شناخت از کلام و ترانه و تسلط روی ذائقه مخاطب شاید این روزها حرف اول و آخر را در موفقیت یا عدم موفقیت یک قطعه پاپ می زند.

کنسرت

تعداد خواننده های کنسرت گذار موسیقی پاپ ما بین ۱۰ تا ۱۵ نفر است و قطعا از این تعداد تجاوز نمی کند. تازه ای میان این تعداد، ۷-۶ نفر هستند که همیشه مشغولند و وقت شان پر است و مابقی هر از گاهی روی سن می روند.

باقی خواننده ها هم که عملا چند سال به چند سال رنگ استیج را نمی بینند حالا چه اتفاقی بیفتد که یک «پلی بک» به آنها پیشنهاد شود و فرصت روبرو شدن با مردم را پیدا کنند.

البته شاید این تهیه کننده های کنسرت های ما باشند که با «وسواس» و «ناخن خشکی» آنهایی را برمی گزینند که از قدم اول «سود دِه» هستند و خلاصه حاضر به «کاشت» برای «برداشت» نیستند و روی خواننده های رو به صعود و مستعد هم برای اجرای زنده سرمایه گذاری نمی کنند.

اپیدمی

از آنجا که خوانندگی در کشور ما اپیدمی است، کسانی که در موسیقی دستی بر آتش دارند اصولا برای یک بار هم که شده خوانندگی را تجربه می کنند. یعنی اکثر ترانه سرایان مطرح و آهنگسازان و تنظیم کننده های نامی یا رسما خواننده شده اند یا هر از گاهی تک آهنگی می خوانند و منتشر می کنند.

حتی روزنامه نگاران و مجری های تلویزیونی نیز در مقابل وسوسه «خواندن» تاب نیاورده اند. این اتفاق حتی برای تهیه کننده ها هم رخ داده است.

مجله موسیقی قرن ۲۱



:: بازدید از این مطلب : 202
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 22 شهريور 1396 | نظرات ()
نوشته شده توسط : vavmusic

صفحه شخصی امیر تتلو در شبکه اجتماعی اینستاگرام، از دسترس خارج و غیرفعال شد.

به گزارش صفحه اخبار موسیقی واوموزیک ، صفحه شخصی امیر تتلو در اینستاگرام که بیش از سه میلیون دنبال کننده داشت، طی روزهای گذشته از دسترس خارج شد.

امیرحسن مقصودلود (تتلو) با انتشار مطالبش در اینستاگرام به شدت حاشبه‌ساز شده بود و روزانه بیش از ۵۰ مطلب در این شبکه اجتماعی منتشر می‌کرد. این اقدامات همواره با واکنش‌هایی همراه می‌شد که به نظر این بار پس از گزارش‌های تخلف به اینستاگرام، این شرکت صفحه اصلی تتلو را غیرفعال کرد.

گفتنی است، پیش از این نیز برای چند روز این صفحه غیرفعال شده بود که پس از چند روز بازگشت و حال باید دید تکلیف این صفحه که به تریبون و مبدا حاشیه‌های امیر تتلو تبدیل شده، چه می‎‌شود.



:: بازدید از این مطلب : 271
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 شهريور 1396 | نظرات ()